هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد ...
|
|
مدتي است ديگر صدايم را نمي شنوي
صدايت را نمي شنوم
درست از همان روز كه گفتي تنهايت نمي گذارم
مي نويسم شايد بخواني
اما حالا ديگر خواندنت هم دردي را از من دوا نمي كند
مي داني
روزها مي گذرد
ماه ها مي گذرد
و سالها نيز خواهند گذشت
اما چيزي در من تغيير نمي كند
هيچ چيز
انگار كه چيزي را گم كرده باشم
هر روز به دنبال اش مي گردم
نمي دانم گم كرده ام
يا جايي جا مانده است
يا شايد تو آن را با خود برده اي
جايش خالي است
مي سوزد
...
و هيچ چيز ديگري جايش را پر نخواهد كرد
نظرات شما عزیزان:
زهرا 
ساعت11:12---8 فروردين 1390
سلام رضا.مرسی از متن قشنگت.نگفتی چند سالته.بچه کجایی؟یه سریم به من بزن.
|
دو شنبه 8 فروردين 1390برچسب:,
|
|
|
|
|